میشا روز اول در یک سالن ماساژ مشغول به کار شد و زیبا آگاتا اولین مشتری او بود. مرد سعی کرد شرمساری را پنهان کند وقتی دختر برهنه روی تخت خوابیده بود. او دستی الاغ چاق خود را با یک حوله پوشاند و سپس در چرخه های ماساژ گوساله رفت و در تلاش بود تا حلقه مضحک چاقو را در زیر پایش پنهان کند. این همسر بدون نتیجه تلافی کرد: میشکا برده داستان سکسی گ شهوت خود شد و نتوانست در برابر ماندن در مهبل مقاومت کند و به بنفش خیره شد. خوشه clitoris پایین تر از لب های نرم شده با روغن ظاهر شد - نخود به درون روان کننده فرو می رود ، گویی که التماس می کند که آن را بیش از حد ماساژ دهد. ، انگشتانش در پوست خود در اعماق ولو در می خورد ، اما هیچ دشنکاری از مشتری مشتاق وجود نداشت. آگاتا منتظر ماند تا کودک مهربان سرانجام او را در سمت میز ماساژ قرار دهد ، و قدم به عمق عمیق تر از هر مردی که تا به حال وارد شده بود ، قدم بگذارد. پس از رابطه جنسی گرم ، تقدیر به دهان مشتری بالاترین سطح ریخت ، که پایان یک کار ماساژ کوتاه برای مایکل بود.