روز کار تمام شد ، ژاندر کورووس بیکار ، خسته از بیکار بودن ، وقتی که همکارش ، تیفانی بنیستر ، او را به سمت دفتر خود سوار کرد ، طبل قاتل خود را با مداد در بالای میز خم کرد. پیشچکا با یک درخواست غیرمعمول به مرد جوان نزدیک شد - دختر می خواست یاد بگیرد که چگونه یک خروس را به درستی بخورد ، از رابطه جنسی به اوج لذت جنسی برسد و یک شوخی خوب داشته باشد. شایعاتی از گوژ وجود داشت كه می توانست با لمس كردن دست خود به بدن ، ارگاسم را به دختران بدهد ، سرخوشی احساسات دلپذیر از نزدیكی دهانی جنس زیبا منفجر می شود و در رختخواب او به بت تبدیل می شد كه هر صاحب واژن آمادگی تحسین آن را داشت. در کمال تعجب ، او تقریبا از صندلی خود به طبقه فرو ریخت ، اما چنین تعارفات جرقه یک خانم را در او به وجود آورد. Zhigan Xander Corvus تیفانی بانیستر را با الاغ خود روی یک میز خالی قرار داد ، شورت های صورتی خود را به مچ پا بست و مانند مورچه ها را درون یک سوراخ آبدار ، روان و روان و صاف در لب های خود مکید. همکار cunnilingus به چنان خشونت آمیز ختم شد که تقریباً سر خود را به دیوار کوبید ، چشمانش در غروب آفتاب قرار گرفت ، ناخن های تیز او شروع به جستجوی برآمدگی برای دفن او در گرفتن عقاب کرد ، وگرنه داستان سکسی گ این پنجه ها می توانند وارد پوست لیزون شوند و درد باورنکردنی به او می دهند.