باربارا هنگامی که یک دوست نگران رولف وارد اتاق خواب شد ، از رویاهای صبحگاهی خود غافلگیر شد. دلخوری آزار دهنده در خواب شبانه خوب دخالت داشت ، تجمع شب کافی با نفوذ مقعد وجود نداشت ، سکس ایرانیگی پیشرانها می خواستند ضیافتی را با دختری که لبخند وحشتناکی در خواب داشت ادامه دهد. مژه های بلوند شکسته شد ، یک گریم ناراضی که چهره اش را تحریف می کند ، خواستار آن شد که بلافاصله دست از آشفتگی بگیرد. پسر با جذابیت شهوت خود ، این آزار و اذیت را متوقف نکرد ، بلکه برعکس ، عمدا معشوق خود را باز کرد تا در الاغ شیرین و بوی خود فرو رود.کار عالی از زبان رولف باعث تحریک اشتها شد. سونجا به بالش فشرده ، کمی عقب خم کرده و باسن خود را با دستان پهن کرده است ، آنها می گویند ، هنوز هم مقعد خود را لیس می زند ، اما فقط عمیق تر و بیشتر اوقات. سوراخ خوشمزه با قدرت و تجدید حیات توسط زبان مورد حمله قرار گرفت ، از بوسه زدن آن داغ تر و راحت تر شد ، بدن با یک جریان سرخوشی شروع به نفوذ کرد. باربارا در زانوی و آرنج خود قوز کرد ، این یعنی تسلیم کامل به شهوت لب. الاغ در سراسر محیط حلقه می درخشید و استنشاق سپتوم را آشکار می کرد و دیواره های بنفش مقعد بی انتها را نشان می داد. آن مرد به طور اشرافیانه کاندوم را از روی اسلحه عشقی برید ، آن را گرفت و شروع به سرخ کردن یک دختر لاغر ، در بدن جوانش کرد.