یک سرباز معمولی پیدا کرد که همسرش او را به راست و چپ تقلب می کند. مرد فقیر مختل شد ، زیرا او چنان با غیرت ادامه داد برای افزایش روزها ، برای کار روزهای سخت ، فراموش کردن زمستان. بنده با فهمیدن اینکه کربوهیدرات با حباب ودکا است ، عجله کرد که یک آشنای دیرینه را ملاقات کند ، که همیشه با یک کلمه مهربان از او حمایت می کرد. وقتی که از خیانت به رقیب دیرینه خود مطلع شد ، این ورزشکار خوشحال شد که نوشیدنی گرم را نوشید. این زن از مشکلات خوشحال شد ، زیرا همیشه می خواست سرهنگ آینده را ترجیح فیلم پورن گی نوجوان دهد و ترجیحاً ژنرال. یک سیگاری مست که شورت خود را جدا می کند ، پاهای خود را از هم جدا می کند و به او اجازه می دهد که با استفاده از یک جبهه مرطوب ، انگشتان ، زبان یا آلت تناسلی را به اختیار خود مرد. یک مرد نظامی یک دختر پیر را سه سوراخ از آشپزخانه بیرون کشید و حتی بخشی از برم در بدن او مانع پرشدن آن خانم بی ادب نشد.