یک مرد بی خانمان در حال مغرور کردن یک فروشنده چربی سکس پسرانگی در یک فروشگاه بود

Views: 843
مرد بی خانمان مستی وارد فروشگاه شد و به كتاب هایی كه از طریق یك پنجره در قفسه ها گذاشته شده بود نگاه كرد. در گذشته ، انسان مردی تحصیل کرده بود ، اما زندگی او به سمت الاغش درآمد. مرد مست به طور تصادفی لاغر شد و در بین مستی عرق شده بانوی خانم داخل پوزه مست شد. دختر گاز گرفت و سکس پسرانگی پاهایش را گسترده تر کرد ، گویا التماس جنسی می کند. خاله زینا از فروشگاه عشق مردانه سالهاست که همدیگر را نمی شناخت ، و دست زدن به غار مودار محرومیت از خواسته های پنهانی او برانگیخت. سوسک مغازه دار فروشی را فریب داد و توجه خود را به محبت و بوسه های نوعدوست از صمیمیت و آغوش کشید. در همان لحظه بود که عمو پاشا فهمید که سرنوشت در یک زندگی شاد به او شانس دوم داده است.