ماركوس از ذات الریه دو طرف رنج می برد. هنگامی که دکتر آدریان سیسیک در اطراف او باد می کرد ، درد بد روی نیمکت بیمارستان ریخته شد. این عکس سکسی از گی دختر هنگامی که برای زندگی بیمار می جنگد ، شاهد جنون انسانی متعالیه بود. این پزشک پزشکی مجبور به تحمل حرکات بی ادعا و سخنان کثیف از بیمار بود که به نظر می رسید زیبایی در الاغ را لعنتی می کند. ژیگان روسی رویاهایی را دید که در آن محکم به بازوی مقعد پزشک چسبیده بود ، دهان خود را به سمت غضروف عشق هل می داد ، پوزه های مختلفی داشت و در پایان مقاربت جنسی ارتش از اسپرم خیس را به داخل روده منقسم شده رها کرد. پزشک پیام افکار بیمار را دوست داشت ، اما تا زمانی که بهتر با او آشنا نباشد ، قصد خوابیدن با شیطان مسری را ندارد.