تانیا جوان با یک مسئله همجنسگرا براق روی تخت دراز کشیده است ، جایی که هر صفحه مملو از عکسهای بچه های برهنه و چیزهای مطرح شده آنها در آنجا است. دختر رویای عشق می بیند ، تصور می کند که چقدر لذت بردن از هر مدل جنسی قوی تر ، تصور مکیدن یک دسته از تسکین بین پاهای خود ، لذت بردن از طعم ترش و شورش ، باعث می شود گونه هایش فشرده شده و بزاق داشته باشند. از افکار کثیف ، دانش آموز تحت تأثیر موجی از گرما قرار گرفته است ، مهبل ، شهد کارامل ، چسبناک و لغزنده مانند لوسیون یا مرطوب کننده را به داخل شلوارهای نازک روی گاو آزاد می کند. در آن لحظه ، یک نامادری خشمگین وارد اتاق می شود ، از اینکه در دانشگاه نرفت ، به شدت عصبانی و ناپدری است ، شب ها شلیک می کند و زودتر برمی گردد. خانمی که تنها چند سال از تانیا بزرگتر است ، پدرش علی رغم اختلاف پنج ساله در سن دخترش ، که توسط بدن جوان یک زن شیطانی اغوا شده بود ، فیلم سکس گ وی را به عنوان همسر خود انتخاب کرد! اما او در حال رویای همسایه ای نبود که شروع به زیرچشمی نگاه کردن رویای دهنده کند ، و دلهره شیرین او را برای جذام لگد زد ، نه یک خواهر بزرگتر که می تواند یک ناپدری شود ، بلکه یک مربی عصبانی و پرتحرک است که متوجه یک مجله لعنتی در داخل کتاب درسی شد. این نزاع به یک رسوایی تبدیل می شود ، اما ناگهان نامادری ضمن لمس کردن سینه مادر ، راز لزبین را کشف می کند ، باسن می زند و با آرزوی چشم به چشمان او می رود ...