پسر عموی سرسخت ، علیرغم ممنوعیت ها و بهانه های پسر عمویش ، هنوز به ملاقات وی آمد. این دختر نمی خواست گذشته دوباره به این اندازه نزدیک باشد زیرا در سنین جوانی ، وقتی عروسک های بلوند تازه جوان بودند ، رابطه ای سریع لزبین داشتند. پرستار به دو دلیل نمی خواست ملاقات کند: اول اینکه احساسات در روحش فیلم سکسی و گی فرو نشود و دوم اینکه او به طور غیرحضوری با یک مرد جوان ازدواج کرد و با تمام وجود عاشق او شد و سعی کرد از خواهر لزبین حیله گری دور شود. بوسه ی خوک ها فقط سرآغاز آن زشتی های خائنانه بود که نهاد ازدواج را بی اعتبار کرد. تماس بی امان پسر عموی گونه ای با بدن خواهرش ، ضرب و شتم جزئی از الاغ او از عروسک به دست آمد و دختر خصوصی به طور کامل کنترل خود را از دست داد ، شروع به چسبیدن به بدن باریک خود ، لمس سینه های او با پاپیلای سخت ، نفس کشیدن در تنفس گرم و سنگین کرد. شوهر متوجه تغییراتی که در همسرش اتفاق می افتد ، از نگاه های جانبی به او خطاب نکرد ، تحقیر آرام روی چهره اش زیاد صحبت کرد. این مرد خانواده وانمود کرد که در مورد لزوم ایجاد یک شهر عجله صحبت می کند ، اجازه داد گره ها برای مدتی تنها باشند ، سپس بازگشتند ، و آنها را در وسط آپارتمان حریص ساخت. در چنین شرایط پوچ ، زن فقط می تواند غیر عادی را برای پیوستن به شادی عشق پیشنهاد دهد ...