منحرف دانش آموز سال اول به نام Juhivi را با داروهای آرام بخش قدرتمند که دختر را به یک سبزی غیر حساس تبدیل کرد ، کاشت. حرامزاده تند و زننده عزیزم را به عروسک تغییر داد ، صورت خود را رنگ کرد و او را روی تخت گذاشت تا تحسین کند. ماهیچه های بازداشت شده به قدری ضعیف بودند که صورت وی موم و بی حرکت به نظر می رسید ، هیچ فایده ای برای فریاد زدن نداشت ، تمام کاری که باید انجام می داد این بود که چشمانش را می چرخاند. سودومیت فیلم سکی گی می خواست بر زاغه ربوده شده مسلط شود ، اما در حالت عادی او آن را بر روی آسفالت آغشته می کرد و در رویشی نیز با آرامش آن را حتی به مقعد رها می کرد. دیوانه عروسک را تقریباً در دهان خود لعنتی ، از ترس اینکه دندانهای تیز عزیز او دیک او را موج بزند ، سپس شروع به خشک شدن در مهبل کرد و با انگشتان دست خود را دراز کرد. سبزه چیزی احساس نکرد ، حتی گریه کرد ، زیرا روان خرد شده او در آن لحظه از لعنتی جنسی ، لعنتی برای همه چیز نبود.