دختر کوچک ایرینا هنگامی که یک همسایه ناگهان از طبقه همکف فرار کرد ، تنها در خانه بود. کودک فراموش کرد که آب را خاموش گی ایرانیسکس کند ، به همین دلیل کم کم پسر را آب گرفت. برای برطرف کردن خود ، شیرینی پیشنهاد کرد که یک کیک قهوه را با کیک میل کنید. آن مرد موافق بود ، اما آدرنالین در او شدت می گرفت و هیجان جنسی در شلوار او اهمیت می یابد. این دختر از زمان کودکی توجه عینکهای لاغر را که در طبقه زیر آنها زندگی می کرده بود جلب کرده بود ، اما اکنون زمان نوبت فرا رسیده است. آن مرد با دختر روی تخت دراز کشیده بود و آنها با اشتیاق شروع به نوازش زبان و دستان خود کردند. زیبایی تصور می کرد همه این کارها با یک تکه سبک روی تختخواب به پایان می رسد ، اما امروز او نیاز به از دست دادن بکارت خود داشت. این دختر صادقانه اعتراف کرد که پیش از این هرگز با کسی لعنتی نکرده است ، بنابراین باید بطور منظم و با دقت رفتار کرد. آن مرد اطمینان داد که صدمه ای نخواهد دید ، جز این که در چند ثانیه اول ، روغن آن را روغن کرد و به کپی کردن ادامه داد. ایروخا بکارت خود را در یکی از سوراخ های خود از دست داد و هنوز هم برای یادگیری با همسایه خود در عینک بسیار است.