کلیوی اتاق کوچکی را در خانه ای که نیکولت عشق در آن زندگی می کرد اجاره می کند. این دختر برای تحصیل به دانشگاه رفت و پدرش تصمیم گرفت مقداری پول بدست آورد. مستقیماً وقتی یک زوج جوان یافت می شود. بلوند دلسوز مهمان را التماس می کند که نگران نباشد زیرا او فقط یک روز به آنجا رسیده و قادر خواهد بود شب را در اتاق مهمان در مبل راحتی بگذراند. سوپرسکسی گی بابا متوجه موجودات بازیگوش خود نمی شود که با شرمندگی خود را ترک می کند. با دیدن تامپون ، کلیو کمی هیجان زده بود ، اما خیلی سریع او را با استخر به دنیای مورفوس سوار کرد ، بوق او هنوز زیر شلوارک ایستاده بود. شیطان حیرت انگیز متوجه سر بیرون زده از زیر تایر شد ، اندازه سر کلم را تخمین زد و تصور کرد که هرگز او قلاب بزرگی را نمی چرخاند. آیا پدر از رابطه جنسی ، که نشانه اشغال یک مستاجر و دختر بازگشت است ، قدردانی خواهد کرد؟