لاک پشت جوان ، ابیگیل مک و همسرش در یک هتل مدرن مستقر شدند تا سالگرد زندگی مشترکشان فیلمسکس گی را جشن بگیرند. چند روزی بود ، یک زیبایی جوان با بدن خیره کننده زنانه در بهشت زندگی می کرد ، اما شوهرش ناگهان مجبور شد گوشه پری را ترک کند تا خود را وقف کار کند. دختر مجبور شد چند روز در تنهایی کامل ناپدید شود ، تنها با افکار خود درباره ازدواج ، وفاداری ، تعهد. چرا یک شوهر می تواند یک تعطیلات عاشقانه را به نام امور چپ گرایانه قربانی کند و عروسکی را نمی توان به سمت آن دم کرد و عدالت را برای خجالت بازگرداند؟ در پنجمین روز تنهایی در لابی هتل ، مردی شیک و بلند با پوست سیاه مانند شکلات داغ با احترام به Abigail Mack معرفی شد. یک مرد ممتاز با بدن لاغر ، پرپیچ و خم و عادت های آقایی که می داند چگونه با خانمها در سنین مختلف رفتار کند ، روی همسر چپ خود تأثیر جدی گذاشت. كوتي شجاعت خود را مجبور كرد و آشكارترين لباس شنا را بر تن كرد ، او به استخر رفت تا خودش را از افكار گناه آور طراوت كند. پس از چند شنا در کنار استخر ، او را دید که در یک کت و شلوار تیره ، یک دسته گل و عزم ورود به اتاق با یک غریبه شگفت انگیز برای ایجاد غش و دلپذیر وارد اتاق است.