مرغ جوجه سرانجام از خانه خود فرار کرد ، جایی که شوهر بزرگتر حسودش همچنان به معشوق نگاه می کرد تا معشوقش. فیلم گی خفن فرزندان خردسال مدام فاقد رابطه جنسی کنترل نشده بودند و شوهر قبلاً کاملاً ناتوان از جلوه های دیوانه وار شور بود. سپس او با آن ماچو آشنا شد ، یک جاذبه غیرقابل مقاومت که کاملاً او را به دام انداخت. اما امروز او کل شب را در کنار هم می گذراند ، و او قادر خواهد بود تا کاملاً از سنگ لنگش و لعنتی بی امان لذت ببرد. پر از انتظارات پراکنده ، او عضو موهای قرمز خود را عمیقاً با لذت تسلیم کننده فرو می برد و زبان تند و تیز که مانند پروانه ها سرازیر می شود لحظه های لذت سرگیجه را به او می بخشد. و هنگامی که او را روی تخت انداخت و پاهای بلند و باریک خود را پهن کرد ، او مانند یک آبشار در زیر پیچ بزرگ خود ایستاد و گربه مایع را ایستاد و او را به پایین سوراخ کرد و غاری سیری ناپذیر را تا آستانه پر کرد. و در زیر ناله های گرم او از ارگاسم دیوانه ، پوشیده از حجاب داغ شهوت ، او محکم و با سکته مغزی شروع کرد ، تا اینکه سرانجام باران مروارید قطره های معطر و طعم ضخیم را روی سینه با شکوه خود ریخت.